
رویدادهای عمومی
شهید امیر علی خرمی
رفیق شهید
خلاصه :
یک برنامه ی ساده پیش بینی شده بود . . .همه چی اتفاقی پیش میرفت، ایده پشت ایده، تکاپو با هیجان و غم از دست دادن رفیق دنبال پارچه مشکی رفتیم که ناگاه خَیّری کلی پارچه و کتیبه ی روضه به مدرسه اهدا کرد، بچه ها به همراه معلمین راهنما هایشان از روز یکشنبه شروع به مهیا کردن سیاه پوشی نمازخانه شدند.روز دوشنبه مادر و پدر امیرعلی به مدرسه آمدند، آنها گفتند چهلم امیرعلی دقیق روز سه شنبه است، بهت همه ی ما را گرفت، چه برنامه ریزی خدایی و دقیقی...ما نمیدانستیم اما اتفاقی روز چهل دوست شهیدمان مراسم با شکوهی شکل گرفت، حاج آقای فانی سخنران مراسم شد ، پدر و مادر شهید با حضورشان زینت بخش مراسم شدند، روضه ی حضرت قاسم خوانده شد، بچه ها سنگ تمام گذاشتند، آقای رازانی معلم قرآن امیرعلی به مراسم پیوست، آقای کلانکی حزنش را با صلابت همراهی میکرد، معلمین دبستان بودند، اما ناگاه انگار همه چی خوب بود و حساب شده که بغض دوستان کلاس هشتمی امیرعلی شکست... بغض شهادت، و سپس حاج آقای فانی گفتند شهدا زنده اند، بهترین مرگ شهادت است، شیرین تر از لحظه ی شهادت نداریم، خیال ها راحت شد، به کلاس ها رفتیم، جای امیرعلی را با عکس و گل نشان دادیم، مادرش برایمان صحبت کرد، ایشان میگفتند: میام بهتون هرزگاهی سر میزنم و ما گفتیم با حضور خود در مراسم روز جمعه ۳مرداد واقع در حسینیه ی دریانی ها بازدید شما را پس میدهیم...